زندگی کودکان قتل؛ سرنوشت بچههایی که شاهد جنایتاند
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۴۰۸۴۸
روز حادثه پدر خانواده به دلیل «شک و تردیدی» که به همسرش داشته وارد خانه مادر همسرش در شرق تهران میشود و همسرش را با ۱۳ ضربه چاقو مقابل چشمان فرزندانش به قتل میرساند.
به گزارش اعتماد، حالا پنج سال است که از روز حادثه میگذرد. «فرزاد» پسر کوچک خانواده که اکنون ۱۲ سال دارد هنوز به دلیل اینکه از وضعیت روحی صد در صد مناسبی برخوردار نیست، تحت پوشش موسسه خیریه مهر آفرین است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چنین پروندههایی در این موسسه زیاد است. اولین قتل خانوادگی که به این موسسه معرفی شده مربوط به سال ۱۳۸۴ است؛ پدر، پسر ۵ ساله خود را به ستون خانه بسته بود و همسر خود او را مقابل چشمان فرزندش سر بریده بود. این پسر بچه ۲۴ ساعت به ستون خانه بسته شده بود. در نهایت هم همسایهها متوجه میشوند و به پلیس گزارش میدهند.
در حال حاضر این موسسه ۱۲ قربانی و شاهد قتلهای درون خانواده را تحت پوشش خود دارد. بیشترین موارد مربوط به بخشهای جنوبی کشور است. بسیاری از مواقع وقتی قتلهای خانوادگی یا ناموسی در صفحات حوادث روزنامهها منتشر میشود مددکاران موسسه تلاش میکنند کودکان قربانی را پیدا کنند. مدتی پیش در آذربایجان غربی پدری مقابل چشم سه فرزندش، همسر خود را به قتل میرساند. با انتشار این خبر مددکاران سه کودک را شناسایی و آنها را تحت پوشش قرار میدهند و، چون اکثر این خانوادهها از قشر ضعیف هستند و در فقر فرهنگی به سر میبرند این موسسه به این خانوادهها کمک میکند.
در این گزارش طی گفتگو با مددکار و یکی از مدیران موسسه خیریه مهر آفرین به جزییات پرونده فرزاد؛ یکی از کودکان قتل پرداخته شده و در ادامه با رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران پروندههای مشابه آسیبشناسی شده است.
پسر اول مابهالتفاوت دیه را پرداخت و چهارپایه را از زیر پای پدرش انداختیکی از مددکاران این موسسه در مورد پروندهای که برای این کودک تشکیل شده میگوید: «این خانواده دو پسر و یک دختر دارند؛ پسر بزرگ متولد ۱۳۷۷، دختر متولد ۱۳۸۰ و فرزاد متولد ۱۳۹۰ است. سال ۹۷ دختر نوجوان خانواده در حالی که رنگ به چهره نداشت به ما مراجعه کرد و گفت دلیل اینکه به شما مراجعه کردم این است که پدرم، مادرم را به قتل رسانده. از او پرسیدم میتوانی در مورد حادثه صحبت کنی؟ روبرویم نشست و گفت میتوانم. بعد توضیح داد که خانه مادربزرگشان بودند و مادرشان در آشپزخانه بوده. در همان حین پدرش زنگ در خانه را زده و مادربزرگش به سمت حیاط رفته و در را باز کرده. پدرشان ابتدا مادربزرگشان را کتک زده و سپس به سمت مادرشان حمله و حدود ۱۳ ضربه چاقو به گردن و دست و پای مادرشان زده و قصد داشته در همان وضعیت او را به داخل حیاط ببرد و سرش را از تنش جدا کند، اما، چون مادربزرگ شان و بچهها جیغ و داد کردند پدر فرار کرده است.»
او همچنین میگوید: «پدر خانواده اعتیاد نداشت، اما به خاطر اختلالات روحی و روانی به همسرش شک داشت که خب شک او هم درست نبود و توهمات ذهنیش بود. متهم یک روز بعد از این اتفاق خودش را به پلیس معرفی کرد. پس از این حادثه موسسه برای این خانواده پرونده تشکیل داد تا از کودکان قربانی حمایت کند. فرزاد، فرزند آخر به خاطر اینکه بیشفعال بود تحت نظر روانشناسان موسسه قرار گرفت. هر سه فرزند خانواده بعد از به قتل رسیدن مادرشان خانه مادربزرگشان زندگی میکردند تا اینکه مادربزرگ به دلیل کهولت سن فوت کرد. اقوامشان برای آنها خانهای اجاره کردند تا هر سه بچه در کنار هم زندگی کنند، اما، چون رفتارهای پسر بزرگ با فرزاد خشونتآمیز بود ما مجبور شدیم فرزاد را تحت پوشش موسسه درآوریم. فرزاد روز حادثه ۷ سال داشت و بچه بود. حتی روزهای اول که روانشناس میخواست با فرزاد صحبت کند او حاضر نمیشد روی صندلی بنشیند و فقط جیغ میکشید. مددکاران و مشاوران توانستند این حادثه را در ذهن فرزاد کمرنگ کنند نه اینکه از بین ببرند. چون این حادثه هیچوقت از ذهن فرزاد پاک نمیشود.»
این مددکار در مورد قصاص پدر خانواده توسط فرزند اولش میگوید: «با اینکه برخی از اقوام خانواده مخالف قصاص پدر بودند، اما پسر بزرگ خانواده مابهالتفاوت دیه را تامین و پرداخت کرد و بدون اینکه به کسی بگوید به زندان رفت و خودش چهارپایه را از زیر پای پدرش انداخت. بعد هم به اقوام و خواهرش اعلام کرد که حکم قصاص را اجرا کرده است.»
مدیر یکی از مراکز این موسسه نیز در مورد وضعیت روحی فرزاد میگوید: «هوش فرزاد مرزی عنوان شده است. حالا به لحاظ پزشکی باید دید به خاطر آن اتفاق بوده که هوش او مرزی عنوان شده یا نه! فرزاد، چون شاهد آن حادثه تلخ بود، دچار لکنت زبان شده و کلمات را درست بیان نمیکرد. حتی مفهوم کلمات را درست نمیدانست، اما حالا حدود شش، هفت ماه است که با جلسات گفتار درمانی تکلمش بهتر شده. فرزاد بچه پرخاشگری نبود، اما حین بازی با بچههای دیگر آنها را به عقب هل میداد و خب این موضوع نشان از خشم درونی این کودک بود که البته حالا این رفتار او از بین رفته است.»
او در پاسخ به اینکه تا به حال فرزاد از روز حادثه حرفی زده یا نه، میگوید: «تا الان اصلا نه ما چیزی از او پرسیدیم و نه خودش چیزی گفته، اما روانشناسان میگویند اگر از فرزاد در مورد روز حادثه پرسیده شود، پاسخ میدهد.»
حس انتقام در این کودکان همیشه زنده است«حسن موسوی چلک» رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در مورد قتلهایی که داخل خانواده مقابل چشمان فرزندان اتفاق میافتد به «اعتماد» میگوید: «برخی قتلها جلوی چشمان فرزندان رخ میدهد. حالا این نوع قتلها گاهی از طریق پدر و مادر در محیط خانه صورت میگیرد و گاهی از طریق افراد غریبه در خیابان یا در محیط خانه. مثل سارقی که وارد خانهای میشود و مقابل اعضای خانواده با مادر رفتارهای شنیع انجام میدهد یا یکی از اعضای خانواده را به قتل میرساند. این نوع قتلها که مقابل چشمان فرزندان خانواده به وقوع میپیوندد از چند مورد قابل بررسی است. اولین مورد، خشونت است؛ فرزند یا فرزندانی که شاهد صحنه به قتل رسیدن مادر یا پدر خود هستند بدترین نوع خشونت را تجربه میکنند و طبیعتا این صحنه تا همیشه در ذهن این کودکان باقی میماند.
این موضوع پیامدهای روانی اجتماعی زیادی همراه دارد که البته با توجه به سن و جنسیت کودکان متفاوت است. مورد دوم، حس انتقام است که همیشه درون این کودکان زنده است. اگر حس انتقام در این کودکان کنترل نشود در آینده خود آنها تبدیل به افرادی میشوند که خشونت را اعمال میکنند. مورد سوم، اضطراب و ترس است که خود این ترسها و اضطرابها میتواند روی عملکرد این کودکان تاثیر بگذارد. فرض کنید کودک در سنی است که مدرسه میرود طبیعتا در انجام وظیفه درس خواندن به واسطه دیدن آن صحنه دچار مشکل میشود یا اگر این کودک در گروههایی عضویت دارد حضورش در آن گروهها کمرنگتر میشود یا اصلا نمیتواند در آن گروهها حاضر شود. این کودکان وقتی مادر یا پدر خود را اینگونه از دست میدهند احساس بیپناهی نیز میکنند.»
موسوی چلک همچنین میگوید: «اگر در چنین شرایطی افرادی که حضورشان در زندگی این کودکان موثر است دور و اطراف این کودکان نباشند یا حمایتهای روانی- اجتماعی به موقع و درست انجام نشود یا دسترسی این کودکان به خدمات مشاوره، روانشناسی و مددکار اجتماعی وجود نداشته باشد آنها نسبت به مسائل اطرافشان آسیبپذیرتر خواهد شد. حتی در مواقعی این کودکان به روانپزشک جهت دریافت دارو نیاز خواهند داشت. متاسفانه گهگاهی شاهد این نوع قتلها هستیم. کودکانی که شاهد قتلهای خانوادگی با هر انگیزهای هستند، اعتمادشان به خانواده کمتر میشود. به هر حال خانواده امنترین محیط برای هر انسان محسوب میشود. خود این حس ناامنی میتواند باعث شود این کودکان در آینده از خانه فرار یا اقدام به خودکشی کنند. چون دیگر خانواده را امین و قابل اعتماد نمیدانند.
ضمن اینکه برخی مواقع دیدن چنین صحنههایی برای کودکان جنبه یادگیری نیز میتواند داشته باشد. یعنی این کودکان امکان دارد در آینده خودشان همین رفتارها را نسبت به افراد دیگر داشته باشند. کودکانی که صحنه قتل را در خانههایشان از نزدیک شاهد هستند بهشدت از نظر روانی آسیبپذیرتر خواهند بود. بنابراین باید دسترسی این کودکان به خدمات روانی - اجتماعی آسان باشد. مدت زمان دریافت این خدمات نیز بستگی به سن، تجربه، حمایتهای اطرافیان و شخصیت هر کودک دارد که مدت درمان را هم باید تیم تخصصی تشخیص دهند. از آنجایی که تاثیرپذیری در هر فرد و کودک متفاوت است و بستگی به شخصیت هر کودک دارد، اگر سه کودک در یک خانواده شاهد قتل مادر توسط پدرشان یا برعکس باشند تاثیری که این حادثه روی هر کدام از آنها میگذارد قطعا شبیه به هم نخواهد بود.»
بهاره شبانکارئیان
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل مقابل چشمان روز حادثه تحت پوشش قتل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۴۰۸۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترکیب دلانگیزی از ایران و عراق و افغانستان
ناشران حوزه دفاعمقدس وپایداری هم دراین نمایشگاه، حضوری مؤثر وچشمگیر دارند.نگاهی به سه ناشر مطرح وتازهترین عناوین ارائه شدهشان در این نمایشگاه داشتهایم تا شما رادرانتخاب کتابهایتان یاری کرده باشیم. کتابهای متنوعی درباره محور مقاومت، از ایران گرفته تا عراق و افغانستان...انتشارات خط مقدم
این انتشارات از ابتدا با کتابهایی در حوزه دفاعمقدس کار خود را آغاز کرد اما رفتهرفته توجه خود را به جبهه مقاومت معطوف کرد و کتابهای شاخصی در این زمینه به بازار نشر عرضه کرد. هدایت عالی این انتشارات با حجتالاسلام علی شیرازی است که مدتی نماینده ولیفقیه در سپاه قدس بود. اکنون نیز شیخ هادی شیرازی مدیریت این انتشارات را بر عهده دارد. خط مقدم امسال با چند عنوان جدید در حوزه نوجوانان به نمایشگاه آمده است. کتاب «پروانه سوم» توسط دفتر ادبیات کودک و نوجوان انتشارات خط مقدم و در ۲۱۲ صفحه منتشر شده است. پروانه سوم روایت داستانی زندگی شهید علیرضا توسلی؛ با نام جهادی ابوحامد است. روایت کتاب از روزهای قبل از شهادت علیرضا توسلی شروع میشود. از وقتی که ابوحامد هنوز ابوحامد نشده است؛ یعنی جنگی نبوده که بخواهد برود و نامی جهادی داشته باشد.آن روزها او تماما پدر و همسری مهربان و امن است که تلاش میکند برای زندگیاش، هنوز قوماندان نشده؛ قوماندان یعنی فرمانده. بچهها و همسر به شدت وابسته او هستند؛ و فاطمه دختر نوجوانش بیشتر از همه وابسته اوست. با آغاز جنگ و درگیریهای سوریه علیرضا توسلی هم سفرش آغاز میشود. و این سفر همراه است با دلتنگی و بیقراری و سختیهایی برای خانواده. در کتاب پروانه سوم؛ فاطمه دختر نوجوان علیرضا توسلی راوی داستان زندگی پدر و خانواده است. مخاطب پروانه سوم، زندگی علیرضا توسلی و خانوادهاش را از زاویه دید دختر نوجوانش میبیند؛ هنگام حضور پدر و هنگام نبود پدر و شهادتش...علیرضا توسلی فرمانده لشکر فاطمیون در سوریه بود که سال ۹۳ در سوریه به شهادت رسید.
انتشارات حماسه یاران (قم)
انتشارات حماسه یاران، نشری است فعال وپیشرو درعرصه توسعه وترویج دفاعمقدس و دارای شبکه ارتباطی فعال میان رزمندگان و جوانان در جهت تقویت، تعمیق و ارتقای فرهنگ جهاد و شهادت در سطح استان قم. این انتشارات بنا دارد این شاخصها را در روند کاری خود داشته باشد؛ توسعه یافته بر مبنای اصول اساسی اسلام و انقلاب اسلامی و اندیشههای امام راحل و مقام معظم رهبری؛ نوآور، الگوساز و برخوردار از دانش پیشرفته در تأمین و تولید و تنظیم آثار پژوهشی دفاع مقدس؛ و موثر در توسعه و ترویج فرهنگ دفاعمقدس و انقلاب اسلامی.امسال انتشارات حماسهیاران کتاب «خانواده ابدی» را به نمایشگاه آورده است. این کتاب روایت یکی از هزاران ترور مردم بیگناه توسط منافقین در دهه شصت است.منافقین با تهاجم به خانه محسن اسکندری، مادر خانواده را مقابل چشمِ چهار فرزندش، هدف هشت گلوله قرار میدهند. بعد از این حادثه تلخ، پدر خانواده با صبر و بردباری به فرزندانش کمک میکند تا شوک ناشی از روز حادثه و شهادت مادر را پشت سر بگذارند. بانویی مومن، مسئولیت فرزندان شهید را برعهده میگیرد و با پر کردن جای خالی مادر، زندگی دوبارهای به آنها میبخشد.
زنی که از دل رنجها به سعادت رسید
انتشارات شهید کاظمی
این انتشارات را جمعی از دوستان و یاران نجفآبادی شهید حاج احمد کاظمی در قم تأسیس کردند و در این سالها همواره تلاش داشتند آثار خوب حوزه دفاع مقدس و دفاع از حرم را چاپ و منتشر کنند.این انتشارات امسال با کتاب ارزشمندی با نام «ام علاء» (روایت زندگی امالشهداء فخرالسادات طباطبایی) به نمایشگاه کتاب تهران آمده است. ماجرای کتاب «ام علاء» قصه زندگی زنی است که از دل رنجهای مختلف به سعادت رسیده است. زنی بهنام فخرالسادات طباطبایی که درنجف متولد شد و بعد از همجواری با حرمامیرالمؤمنین علیهالسلام و بعد ازبستهشدن چشمانش،برای همیشه در کنار حضرت معصومه سلاما...علیها آرام گرفت.نویسنده در ایام جوانی دچار یک بیماری میشود.در سالهای شدتگرفتن بیماری، ناامیدانه به درگاه خدا التماس میکند تا دری را برایش بگشاید و این رنج را تمام کند. درهمان روزها وهفتهها بهطور اتفاقی با شهیدی آشنا میشودکه آن شهید عامل پیدایش و ظهور حلقههای مفقود زندگیاش میشود و از دل این روزهای تلخ و رنجآور دریچهای از نور به رویش باز میشود. ماجرای شگفتآور این آشنایی و اوج این قصه زمانی است که شهید به خواب مؤلف میرود ومزار مادرش را نشان میدهد. سمیه خردمند، نویسنده کتاب ام علاء، با پیدا کردن مزار مادر شهید و قدمزدن در خاطرات وی، غرق در شخصیت این مادر میشود.